احمد شاه مسعود به روایت رضا دقتی
رضا دقتی (1331 - تبریز) فتوژورنالیست ایرانی است که از چهارده سالگی عکاسی را به صورت خودآموز آموخته و پس از آن در رشته عکاسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شده است. او قبل از انقلاب به عکاسی معماری مشغول بود اما با آغاز درگیریهای انقلاب 1357 ایران به عکاسی خبری علاقهمند شد.
دقتی از سال 1357 تا 1360 مجموعه آثاری از تحولات پس از انقلاب تهیه کرد که این جریان باعث شد تا به اروپا مهاجرت کند.
خبرنگار مجله نیوز ویک در ایران، خبرنگار مجله تایمز در خاور میانه، مشاور در برنامه بشر دوستانه سازمان ملل در افغانستان، دریافت جایزه نیویورک تایمز به خاطر گزارشهای تصویری، عضو سه دوره داوران جایزه ورد پرس فتو، تهیه گزارشهای تصویری برای مجله نشنال جیوگرافی، فیگارو، وانیتی فایر و نیویورک تایمز، تاسیس مراکز فرهنگی رسانهای آیفا در کابل، برگزاری نمایشگاه عکس بر دیوار باغ لوکزامبورگ پاریس و انتشار هشت مجموعه عکس در سال 1382 از فعالیتهای او است.
وی در حال حاضر آژانس عکسی به نام webistan را راهاندازی کرده است.
هدف او از عکاسی نزدیک شدن به زندگی مردمانی بود که با مشکلات گوناگونی گلاویز هستند و در بدترین وضعیت زندگی به سر میبرند و حتی قادر نیستند چیزی را به عنوان اعتراض بیان کنند.
جسارت رضا دقتی در پذیرش صحنههایی از تفاوتهای زندگی و سلایق مذهبی او را صاحب سبک کرده و آثار او در آوازه شهرتش میدرخشد. در عکسهای او میتوان شاهد نزدیک شدن به احساسات مردم بود و شاید این جسارت همدردی با مردم باعث شد که قبل از انقلاب به سبب برخی از عکسهایش زندانی شود و پس از انقلاب دنبال بهانهای باشد تا از کشور خارج شود.
دقتی هم مانند عکاسان بینالمللی دیگر سفرهای زیادی داشته است تا بتواند به مردم نزدیکتر شود. او از چهرههایی عکاسی کرده است که جریانساز تاریخ بودهاند. بیشترین عکاسی را در کشور افغانستان انجام داده، چرا که هدفش نزدیک شدن و همراه شدن با احمد شاه مسعود بوده است.
افغانستان پس از هجوم شوروی درگیر جنگ با طالبان شد و در این مدت شاه مسعود فرماندهی بخشی از کشورش را در دره پنجشیر بر عهده داشت. شاه مسعود یکی از فرماندهان مبارز و خودجوش افغانستان به کوشش مردم دره پنجشیر به مقابله با این هجومها پرداخت و در روز هجدهم شهریور ماه 1380 بر اثر انفجار انتحاری دو تروریست عرب کشته شد.
رضا دقتی 25 سال نزدیکی و آشنایی با مبارزات شاه مسعود را به صورت نمایشگاهی از آثار عکاسیاش در دره پنجشیر و در کنار مزار شاه مسعود به صورت روباز برگزار کرد.
پرتره سادهای از احمد شاه مسعود از رهبران آزادیخواه مردم ستمدیده افغانستان
تصویر ساده و گویاست؛ آنچه بر ماهیت معنوی تصویر اضافه میکند شخصیت احمد شاه مسعود است در صورتی که اگر این فریم را از یک فرد عادی داشتیم، یک پرتره ساده به نظر میآمد، جذابیت تصویر در نوع نگاه احمد شاه در کادر است که چشم به عنوان مرکزیت روح و بینش انسان و درست در نقطه طلایی تصویر خودنمایی میکند.
نوع نگاه شاه به بیرون از کادر که نگاهی خیره حاکی از اندکی نگرانی است، میتواند تاکیدی به تفکر و تعقل و نگرانی نسبت به آینده مردم سرزمینی باشد که ظلم و آوارگی، بخش لاینفکی از زندگی آنهاست.
در عین حال نوری که از بیرون به صورت شاه تابیده امید به آینده را میتواند القاگر باشد و فرم نشستن شاه مجددا ما را به سمت متفکر بودن این چهره آزادیخواه هدایت میکند.
میتوان گفت یکی از مواردی که رضا دقتی و احمد شاه مسعود را به هم نزدیک کرده بود، زبان پارسی این دو بوده که نقطه اشتراکشان و دلیل دوستی چند سالهشان است و دلیل دیگر، ارتباط فوقالعاده خوب رضا دقتی با اطرافیانش و نفوذی است که بر مردم داشت که میتوانست جلب اعتماد کند و به سرعت به یک رابطه جدید ورود کند.
احمد شاه مسعود شطرنج باز قهاری بود و رضا دقتی با دانستن این مسئله و ایجاد یک دوستی صمیمانه، زمانی که اولین بار به دیدن او میرود، برایش شطرنج میبرد و این رابطه تا جایی صمیمانه و قابل اعتماد میشود که تا 17 سال و تا زمان مرگ احمد شاه مسعود به طول میانجامد.
در تصویری که مشاهده میکنیم، شاه مسعود را مشغول بازی شطرنج میبینیم که متفکرانه به صفحه و مهرهها نگاه میکند.
یکی از خصوصیات بارز شاه مسعود را میتوان متفکر بودن این فرد دانست و میتوان گفت که این شخص، انسانی است که با تمرکز و تفکر کاری را به سرانجام میرساند و برای هر کاری هدفی در سر دارد تا به نتیجه مطلوبی دست یابد.
روبروی احمد شاه یکی از یاران او نشسته که در حال بازی با اوست و او نیز متفکرانه بازی را نگاه میکند. فرد دیگری در تصویر قابل مشاهده است که روبروی عکاس و در کنار صفحه شطرنج احمد شاه نشسته و به بازی مینگرد که با توجه به لباس پوشیدن، پوتینها و اسلحه وی متوجه میشویم که او برای شرایط بحرانی منطقه آمادهباش است و دیواری که در پس زمینه عکس میبینیم شاید نمایانگر غاری باشد که در آن پناه گرفته و مخفی شدهاند.
همچنین میتوان گفت که در چهره احمد شاه مسعود رگههایی از نگرانی و یا استرس ناشی از شرایط بغرنج حاکم در آن روزهای افغانستان دیده میشود.
احمد شاه مسعود به روایت رضا دقتی، زنگ کاروانی را به صدا درآورد که روزگاری مرگ را سرود آزادی و آزادگی کردند و از این دره گذشتند و به تاریخ پیوستند.
* دانشجوی کارشناسی رشته عکاسی خبری
انتهای پیام/